با گسترش سریع رسانهها و ابزارهای ارتباطی نوین، نقش مخاطب فعال رسانه در ابعاد گوناگوان آن در فرآیندهای ارتباطی به طور قابل توجهی تغییر یافته است. در گذشته، رسانهها بیشتر بهعنوان کانالهای یکطرفه برای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده شناخته میشدند. اما با ظهور فناوریهای جدید مانند اینترنت و رسانههای اجتماعی، مخاطب به یک بازیگر فعال در تولید، تفسیر و بازتولید معانی رسانهای تبدیل شده است. پژوهش حاظر بررسی و تحلیل نظریه "مخاطب فعال" مبتنی بر نظریات مطرح در باب آن و نقش آن در تغییرات درک و تفسیر پیامهای رسانهای است. این مطالعه به تبیین این نکته میپردازد که مخاطب تنها دریافتکننده پیامها نیست، بلکه تأثیرگذار و مشارکتکننده در ساخت معنای رسانهای است. در این پژوهش، از توصیفی – تحلیلی مبتنی بر بررسی مقالات و پژوهش¬های متعدد استفاده شده است تا فرایندهای مختلف تعامل مخاطب با پیامهای رسانهای، از جمله تحلیل، نقد و بازتولید معانی در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی مورد بررسی قرار گیرد. دادههای پژوهش از طریق مطالعه و تحلیل منابع علمی مختلف گردآوری شده است. پژوهش نشان میدهد که مخاطبان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات دیگر تنها مصرفکننده محتوا نیستند، بلکه با توجه به زمینههای فرهنگی و اجتماعی خود، به شکلی فعالانه به تحلیل، نقد و تفسیر پیامهای محتواهای رسانه¬ای میپردازند. این تغییر در نقش مخاطب، نشاندهنده ضرورت توجه رسانهها به نحوه تعامل و تاثیرگذاری بر مخاطبان در فرآیند تولید و انتشار پیامها است. همچنین، یافتهها تأکید بر لزوم بازتعریف روابط رسانهها و مخاطبان از رویکردهای سنتی به سمت تعاملات فعالتر دارند.
کلید واژه ها: مخاطب فعال و منفعل، رسانه، الگوها و اندیشه¬ها، فناوری¬های نوین
هدف از انجام اين پژوهش بررسی تأثیر کارکردهای رهبری دیجیتال بر تحول دیجیتال سازمانی در آموزش عالی ایران با نقش میانجی فرهنگ سازمانی دیجیتالمحور بود. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی با تاکید بر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمام مدیران و کارکنان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی شهرستان شهریار (645 نفر) تشکیل می¬دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 241 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند، که گزینش آنها با استفاده از روش نمونهگیری احتمالی و به طور خاص روش نمونهگیری در دسترس صورت گرفت. ابزار جمعآوری داده¬ها پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده¬ها به کمک نرمافزارهای 27 SPSS و8/8 LISREL صورت پذیرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که کارکردهای رهبری دیجیتال بر تحول دیجیتال سازمانی در آموزش عالی ایران با نقش میانجی فرهنگ سازمانی دیجیتالمحور تاثیر معناداری دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که رهبری دیجیتال از طریق توجه به نوآوری و پشتیبانی دیجیتال با میانجیگری فرهنگ سازمانی دیجیتالمحور از طریق توجه به آزمون و یادگیری دیجیتال کارکنان، ترویج یادگیری مستمر و پذیرش تحول دیجیتال، ترویج تفکر دیجیتال و استراتژیک، ترویج فرهنگ مشوق تغییر و تشویق کارکنان به شناسایی مشکلات و ارائه راهکار بر تحول دیجیتال سازمانی در آموزش عالی ایران اثر معناداری میگذارد.
کلید واژهها: رهبری دیجیتال، فرهنگ سازمانی دیجیتالمحور، تحول دیجیتال سازمانی، آموزش عالی ایران.
کار عاطفی به فرآیندی اطلاق می شود که طی آن کارکنان ملزم به تنظیم احساسات خود بر اساس الزامات، قوانین و دستورالعمل های حرفه ای هستند. در زمینه تدریس، بخش قابل توجهی از کار به کار عاطفی معلمان اختصاص دارد. معلمی به عنوان یک حرفه چند وجهی، ابعاد شناختی و عاطفی را در بر می گیرد. تحقیق حاضر با هدف مدل یابی ساختاری مقیاس کار عاطفی در آموزش و پرورش به روش تحقیقات توسعه ای انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه معلمان مدارس دولتی دخترانه متوسطه دوم استان اردبیل تشکیل می دهند. حجم نمونه بر اساس روش هومن 210 نمونه نمونه انتخاب شد و براي نمونه¬گيري از روش نمونه گيري تصادفي ساده به روش انلاین استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس کار عاطفی برادریج و لی (1998؛ 2002) با 5 مولفه بسامد، شدت، تنوع، بازیگری عمیق، بازیگری سطحی ست که در بین معلمان مدارس دولتی بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرد هنجاریابی شد. برای برازش مدل، از مدل اندازه¬گیری ساختاری - تحلیل عاملی تاییدی- استفاده گردیده که با استفاده از نرم افزار آموس صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان داد که مدل ساختاری کار عاطفی با پنج بعد بسامد، شدت، تنوع، بازیگری عمیق، و بازیگری سطحی در بین معلمان مدارس دخترانه دولتی مورد تایید آماری قرار گرفته است.
واژگان کلیدی: کار عاطفی، معلمان، تحلیل عاملی، عواطف فردی
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط بین فرهنگ سیاسی در مشارکت سیاسی با میانجی گری بهزیستی روانشناختی انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماري مورد نظر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد ارومیه می باشد كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده 260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار اصلي گردآوري داده هاي پژوهش پرسشنامه بود. جهت بررسی ارتباط متغیرهای اصلی پژوهش با همدیگر از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد و روابط بین متغیرها باهم دیگر معنی دار بود. در ادامه جهت بررسی قابلیت تعمیم مدل ساختاری پژوهش، مدل معنی داری پژوهش (مدل t) نیز ارائه شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، فرهنگ سیاسی بر بهزیستی روانشناختی تاثیر مستقیم دارد، همچنین بهزیستی روانشناختی بر مشارکت سیاسی تاثیر مستقیم دارد. در نهایت فرهنگ سیاسی از طریق بهزیستی روانشناختی بر مشارکت سیاسی تاثیر غیر مستقیم دارد. فرهنگ سیاسی، بهزیستی روانشناختی، مشارکت سیاسی در بین دانشجویان از حد انتظار پایین می باشد لذا پیشنهاد می گردد که مسئولان دانشگاهی با اتخاذ تدابیری در جهت افزایش متغیرهای مذکور در دانشگاه بکوشند.
کلید واژه ها: فرهنگ سیاسی، بهزیستی روانشناختی، مشارکت سیاسی.
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به طلاق هیجانی بر اساس ارضای نیازهای بنیادی و باورهای فراشناختی زوجین جوان می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین جوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهرستان پارساباد در سال 1402 است که تعداد آنها برابر 300 زوج می باشد. بر اساس جدول نمونه گیری کرجی سی و مورگان 168 زوج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های طلاق هیجانی گاتمن (1999)، ارضا نیازهای بنیادی روانشناختی دسی و همکاران (2000)، باورهای فراشناختی ولز (1997) بود.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که گرایش به طلاق هیجانی بر اساس ارضای نیازهای بنیادی و باورهای فراشناختی زوجین جوان شهرستان پارس آباد بطور معنی داری قابلیت پیش بینی دارد (05/0>P) و به ازاي هر واحد افزایش در نمرات ارضای نیازهای بنیادی و باورهای فراشناختی زوجین، طلاق هیجانی والدین به ترتیب 463/0- و 347/0- واحد کاهش مي یابد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط ابعاد رهبری معنوی و فضیلت سازمانی در آموزش و پرورش انجام گرفته است. چون محقق از يک گروه دویا چند دسته اطلاعات (رهبری معنوی، فضیلت سازمانی) را جستجو مي نمايد تا رابطه بين رهبری معنوی و فضیلت سازمانی را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. جامعه آماری تحقیق را معلمان مقطع ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان پارس آباد تشکیل میدهد . حجم نمونه با استفاده ازفرمول کوکران 190 نفر انتخاب شد و روش نمونه گيري بصورت نمونه گيري آنلاین انجام شد. به منظور گرداوری اطلاعات از پرسشنامه رهبری معنوی و فضیلت سازمانی با 45 سوال استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. نتایج به دست امده نشان داد که با اطمینان 95 درصد می توان گفت که تمام ابعاد رهبری معنوی ارتباط معنی داری با فضیلت سازمانی در آموزش و پرورش دارد. بیشترین شدت همبستگی مربوط به بهره وری و بهبود مستمر با فضیلت سازمانی سازمانی است که مقدار ضریب همبستگی آن 410/0 می باشد و کمترین مربوط به بعد ایمان و امید است که مقدار ضریب همبستگی آن 284/0 می باشد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که بین رهبری معنوی و فضیلت سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از مدل نهایی تائید می شود که وجود رهبری معنوی در سازمان منجر به ایجاد فضیلت سازمانی می شود.
واژگان کلیدی: رهبری معنوی ، فضیلت سازمانی ، آموزش و پرورش