این پژوهش با هدف بررسی تاثیر رهبری تعامل گرا بر تعالی منابع انسانی با نقش میانجی مدیریت استعداد در اداره امور مالیاتی استان اردبیل انجام یافت. اطلاعات مربوط به قسمت های نظری این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه¬ای و اسنادی تهیه شده اند و اطلاعات بخش عملی به شیوه میدانی از طریق پرسشنامه های استاندارد از نمونه های آماری (250 نفر کارکنان اداره امور مالیاتی استان اردبیل) جمع آوری شده اند. برای سنجش متغیر تعالی منابع انسانی از پرسشنامه «تیمز، باکر و درکس» (1392)، برای سنجش متغیر رهبری تعامل گرا از پرسشنامه «برنارد ام بس» (1390) و نیز برای سنجش متغیر مدیریت استعداد از پرسشنامه استاندارد «شعبان پور و ایگدیر» (1392) استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی صوری بررسی گردید و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد که به ترتیب عبارت بودند از؛ رهبری تعامل گرا: 0.751 ، تعالی منابع انسانی: 0.744 و نیز مدیریت استعداد: 0.728 . تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون معادلات ساختاری در بسته نرم افزاری «لیزرل» انجام گرفته است و نتایج پژوهش حاکی از آن است که؛ متغیر مدیریت استعداد (با ضریب بتای 0.48) تاثیر رهبری تعامل گرا بر تعالی منابع انسانی را افزایش می دهد. همچنین رهبری تعامل گرا بر تعالی منابع انسانی (با ضریب بتای 0.45)، رهبری تعامل گرا بر مدیریت استعداد (با ضریب بتای 0.60) و نیز مدیریت استعداد بر تعالی منابع انسانی (با ضریب بتای 0.54) تاثیر مثبت معنی داری داشتند.
شرکتها به منظور رشد و بهبود عملکرد صندوق سهام، به سرمایه گذاری در نیروی انسانی می پردازند و معتقدند نیروی انسانی مجرب و ماهر می تواند در رشد عملکرد صندوق سهام و بازدهی آن نقش موثری داشته باشد؛ البته بیماری کووید 19 نیز ممکن است این اثرگذاری را تغییر دهد . جهت تحلیل فرضیههای پژوهش، جامعه آماری را از بین سال های 1395 الی 1400 و به مدت 6 سال انتخاب نموده و شامل شرکتهای بورسی بودهاند که نمونه آماری با روش حذفی و به تعداد 123 شرکت انتخاب شد. روش پژوهش مورد استفاده نیز، روش توصیفی- تحلیلی بوده و دادههای پژوهش از نوع تاریخی با مراجعه به صورتها و گزارشات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران جمعآوری و طبقهبندی گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای آماری از روش دادههای پانل دیتا استفاده شد؛ و در بخش تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای مختلف مربوطه انجام گردید و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار Eviews نسخه 9 صورت گرفت. باتوجه به تحلیل مدل رگرسیونی، یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین کارایی سرمایه انسانی و عملکرد صندوق های سهام در طی کووید 19 در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد به طوری که در این پژوهش براساس آماره t میزان تأثیرپذیری هر دو فرضیه ویژه (تابع ارزش افزوده سرمایه انسانی و دارایی سرمایه انسانی) مشخص شد و با توجه به بیماری کووید 19 نیز می توان گفت رابطه بین کارایی انسانی و عملکرد صندوق سهام کاهش می یابد.
وفاداری مشتریان یکی از اهداف اصلی فعالیت های بازاریابی هر سازمانی است و سازمان های مختلف به طرق گوناگون به دنبال جلب وفاداری مشتریان خود هستند، لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر ابعاد عشق به برند، هزینه تغییر، ارزش درک شده، کیفیت خدمات ادراک شده، تجربه برند و شهرت برند بر وفاداری به برند با نقش میانجی رضایت از برند و اعتماد به برند می باشد. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر اساس روش گردآوری دادهها، تحقیق توصیفی و از نظر روش تجزیه و تحلیل دادهها، از نوع همبستگی محسوب میگردد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه مشتریان بانک ملت در سطح شهر مشکین شهر است که تعداد 268 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه به کار گرفته شد. برای آزمون فرضیات پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که کیفیت خدمات ادراک شده مشتری و تجربه برند به صورت غیرمستقیم از طریق رضایت مشتری و اعتماد مشتری بر وفاداری مشتری تأثیر مثبت دارند همچنین ارزش ادراک شده از طریق رضایت مشتری و شهرت برند از طریق اعتماد برند بر وفاداری مشتری تأثیر مثبت دارند. همچنین فرضیه هزینه تغییر برند با وفاداری به برند مورد تایید قرار نگرفت. نتایج تحلیل جانبی نشان داد که متغیرهای رضایت برند، اعتماد برند و وفاداری به برند در وضعیت مناسبی قرار دارند.
واژگان کلیدی: وفاداری به برند، رضایت از برند، اعتماد برند، ارزش ادراک شده، شهرت برند، تجربه برند، کیفیت خدمات ادراک شده، عشق به برند و هزینه تغییر
هدف اصلی تحقیق، بررسی اهمیت/وزن نسبی سلامت و پاسخگویی سازمانی در افزایش اعتماد سازمانی معلمان مقطع راهنمایی شهرستان پارس آباد می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 199 نفر انتخاب گردید و پاسخ دهندگان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای گزینش شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای طبقه بندی، تهیه نمودارها و جداول فراوانی استفاده گردید و برای آزمون فرضیه ها، ابتدا جهت آگاهی از نرمال بودن متغیرها از آزمون اسمیرنوف – کولموگروف استفاده شد، که مشاهده گردید متغیرها از توزیع نرمال برخوردارند و در این حالت با استفاده از آمار استنباطی به تجزیه و تحلیل فرضیه های تحقیق پرداخته شد و از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای یافتن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و از تکنیک اهمیت نسبی استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان می دهد ابعاد سلامت در افزایش اعتماد سازمانی رابطه معنی داری دارند. همچنین یافتهها حاکی از آن است که ابعاد سلامت در افزایش اعتماد سازمانی دارای اهمیت نسبی یکسانی نیست.
كليد واژهها: سلامت سازمانی ، اعتماد سازمانی ، معلمان مقطع راهنمایی شهرستان پارس آباد
هدف از این پژوهش بررسی آسیب شناسی مدیریت منابع انسانی در مرزبانی استان اردبیل بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی میباشد که بهصورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان مرزبانی استان اردبیل در سال 1395 می باشد که براساس اداره آمار و اطلاعات مرزبانی استان اردبیل به تعداد 336 نفر می باشند. نمونه ها را به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و سپس حجم نمونه با است فاده از جدول کوکران 181 نفر تعیین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه آسیب شناسی منابع انسانی(صفری و همکاران، 1393) بود. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه ها به وسیله اساتید مدیریت تائید و سپس پایایی آلفای کرونباخ این پرسش نامه 0.84 گزارش گردید. برای تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی شامل فراوانی، انحراف معیار و میانگین و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای بر آسیب های مدیریت منابع انسانی تاثیر دارد. و اولویت بندی این عوامل نشان داد که عوامل ساختاری بیشترین تاثیر و عوامل زمینه ای کمترین تاثیر را بر آسیب های مدیریت منابع انسانی دارند.
واژگان کلیدی: عوامل ساختاری، عوامل رفتاری، عوامل زمینه ای، مرزبانی، استان اردبیل
تأثیر فرهنگ پذیری بر سبک رهبری موضوع مهمی برای جامعه جهانی است. در این پژوهش از طرح کمی، غیرتجربی، توصیفی- همبستگی با استفاده از داده های گذشته نگر اولیه استفاده شد. هدف این مطالعه این بود که ببیند آیا جنسیت، تحصیلات، درآمد، زبان اصلی که در خانه صحبت می شود، سطح فرهنگ پذیری در افغانستان، و سطح فرهنگ پذیری آمریکایی، سبک های رهبری وظیفه محور و رابطه محور را پیش بینی می کنند یا خیر. پاسخ دهندگان بزرگسالان افغان آمریکایی بودند که در حال حاضر در سیستم بهداشت ایالات متحده به عنوان پرستار ثبت شده با یک یا هر دو والدین اصالتاً از افغانستان کار می کنند، تعداد شرکت کنندگان 171 نفر. نتایج نشان داد که سطوح رهبری وظیفه مدار به طور مستقیم با دامنه کنترل (تعداد زیردستان تحت نظارت) مطابقت دارد. هر چه تعداد زیردستان بیشتر باشد، گرایش به رهبری وظیفه محور بیشتر می شود. هر چه تعداد زیردستان کمتر باشد، تمایل به رهبری وظیفه محور کمتر است. هیچ یک از متغیرهای دیگر به طور قابل توجهی به پیش بینی رهبری وظیفه محور کمک نکردند. با توجه به تغییر مداوم رشته پرستاری، نیروی کار متنوع و تقاضای زیاد برای مدیران مراقبت های بهداشتی، برنامه درسی پرستاری باید بر اهمیت مهارت های رهبری تأکید کند. مفاهیم، محدودیتها و جهتگیریها برای تحقیقات آینده مورد بحث قرار گرفتهاند.
کلیدواژه: افغان آمریکایی; پرستار ثبت نام شده؛ عوامل فرهنگ پذیری؛ رهبری؛ فرهنگ؛ وابستگی نسلی؛ محدوده کنترل