رهبری اخلاقی با تقویت اعتماد، افزایش انگیزه و بهرهوری کارکنان، جذب و حفظ استعدادها و بهبود روابط با ذینفعان، بر سلامت مالی یک سازمان تأثیر مثبت میگذارد. همچنین گزارشگری مالی بهتر، رعایت مقررات و مدیریت ریسک را ارتقا میدهد و منجر به پایداری بلندمدت میشود. جامعه آماري اين تحقيق، شامل کلية مدیران مدارس دولتی استان اردبيل ميباشند. حجم نمونه بر اساس روش نمونه در دسترس برابر با 145 نفر بدست ميآيد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. ضريب آلفاي كرونباخ کل پرسشنامه برابر با 795/0 ميباشد. به منظور تجزيه و تحليل دادههاي از روشهاي آمار استنباطي رگرسیون خطی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که تمامي متغيرهاي رهبری اخلاقی مدیران در پيش بيني سلامت مالی مدارس دخیل هستند. رهبری اخلاقی تأثیر مثبتی بر سلامت مالی سازمان دارد. این نوع رهبری با ایجاد اعتماد، شفافیت و مسئولیتپذیری، به بهبود عملکرد مالی و کاهش ریسکهای مرتبط با فساد و سوءمدیریت کمک میکند.
واژگان کلیدی: رهبری اخلاقی ، سلامت مالی ، مدیران مدارس
خانواده سالم با ایجاد محیطی امن، حمایتی و عاطفی، به عنوان یک عامل محافظتی در برابر گرایش به همنشینی با همسالان بزهکار عمل میکند. در مقابل، خانواده ناسالم میتواند فرد را در معرض خطر بیشتری برای همنشینی با افراد بزهکار قرار دهد. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش ميانجي سرمايه هاي روانشناختي در تاثیر سلامت خانواده اصلي بر همنشيني با همسالان بزهکار در بین دانش آموزان متوسطه دوم انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوره دوم استان اردبیل تشکیل می دهند. برای تعیین حجم نمونه آماری از روش هومن (2000) 258 نفر انتخاب گردید. روش نمونه گیری در تحقیق حاضر تصادفی ساده می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد می باشد. برای اندازه گیری پایایی پرسشنامه ها از آزمون آلفاي کرونباخ استفاده شد که آلفاي کرونباخ محاسبه شده برای کل سئوالات پرسشنامه 765/0 بدست آمد که نشان از پایایی قابل قبول پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آمارهای استنباطی مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که سرمايه هاي روانشناختي در تاثیر سلامت خانواده اصلی بر همنشینی با همسالان بزهکار نقش میانجی دارد. می توان نتیجه گرفت که سلامت خانواده تأثیر بسزایی بر گرایش فرد به همنشینی با همسالان بزهکار دارد. خانواده سالم با ایجاد محیطی امن، حمایتی و عاطفی، احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر و همنشینی با افراد بزهکار را کاهش میدهد.
واژگان کلیدی: سرمايه هاي روانشناختي ، سلامت خانواده اصلي ، همنشيني با همسالان بزهکار
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر بهینهسازی و توسعه فرهنگ سازمانی سبز در مؤسسات آموزش عالی ایران بود. روش انجام این پژوهش بر پایه تحلیل ماتریس اثرات متقابل ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش از 27 نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران عالی و میانی مؤسسات آموزش عالی ایران تشکیل شده است. دادههای این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانهای، مصاحبه ساختاریافته و پرسشنامه کیفی امتیاز دهی از ۰ تا ۳ طبق ماتریس اثرات متقابل ساختاری جمعآوری شده و با نرمافزار آماری میکمک تجزیه و تحلیل شدند. یافتهای این پژوهش نشان داد که عوامل نهادینهسازی رفتارهای سبز و دوستدار محیطزیست در فعالیتهای اداری و آموزشی، بکارگیری سیستم مدیریت منابع سازمانی و انسانی سبز در تمامی فعالیتها، تقویت ارزشهای اخلاقی و انسانی در جهت حفظ محیطزیست پایدار، تدوین منشور اخلاقی مبتنی بر ارزشها و هنجارهای زیستمحیطی به عنوان عوامل تأثیرگذار، عوامل تبیین و اجرای دستورالعملهای رفتاری سبز در فرآیندهای عملیاتی و اداری، تدوین و پیادهسازی سیاستهای تشویقی و انگیزشی رفتارهای سبز منابع انسانی، توسعه زیرساختهای پایدار و بهرهگیری از فناوریهای پاک و تجدیدپذیر به عنوان عوامل تأثیرپذیر، و عامل کاربست سازوکار گزارشدهی زیستمحیطی با رویکرد شفافیت مدیریتی و سازمانی به عنوان عامل مستقل هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر بهینهسازی و توسعه فرهنگ سازمانی سبز در مؤسسات آموزش عالی ایران میتواند در دستیابی به نتایج مثبت فردی و سازمانی اثربخش باشد.
کلید واژهها: فرهنگ سازمانی، فرهنگ سازمانی سبز، فرهنگ سبز، آموزش عالی ایران، آیندهپژوهشی.
مدیریت استعداد با تأثیرگذاری بر چگونگی درک کارکنان از ارتباطشان با سازمان و ارزشهای آن، تأثیر قابل توجهی بر هویت سازمانی میگذارد. شیوههای مؤثر مدیریت استعداد، مانند جذب، توسعه و حفظ افراد با استعداد، میتواند تعهد و هویت کارکنان را با سازمان تقویت کند. این به نوبه خود میتواند منجر به بهبود عملکرد سازمانی و هویت سازمانی قویتر و مثبتتر شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اهمیت نسبی ابعاد مدیریت استعداد بر هویت سازمانی فرهنگیان انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان متوسطه دوم استان اردبیل تشکیل میدهد. برای تعیین حجم نمونه از نمونه در دسترس به روش آنلاین استفاده شده است. برای سنجش مدیریت استعداد از پرسشنامه استاندارد اوهلی (2007)، و متغیر هویت سازمانی بر اساس پرسشنامه چنی (1983) استفاده شد. برای سنجش اهمیت نسبی هر یک متغیرهای مستقل در نسبت همبستگی با متغیر وابسته از نرمافزار آماری R استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که مولفههای مدیریت استعداد 49 درصد هویت سازمانی را تشریح میکند که نگهداری استعدادها دارای بیشترین وزن نسبی و جذب و استخدام نیروی مستعد دارای کمترین وزن نسبی میباشد. به عبارت دیگر، مدیریت استعداد با ایجاد حس تعلق، انگیزه و فرصتهای رشد برای کارکنان، به تقویت هویت سازمانی کمک میکند.
اخلاق حرفهای در تدریس درس تربیت بدنی شامل رعایت مجموعهای از اصول و ارزشهاست که به منظور ایجاد یک محیط آموزشی سالم و مؤثر برای دانشآموزان ضروری است. این اصول شامل صداقت، عدالت، احترام، مسئولیتپذیری و تعهد به یادگیری دانشآموزان است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ساختاری مؤلفههای اخلاق حرفهای در تدریس درس تربیتبدنی در بین نو معلمان دوره متوسطه انجام گرفته است. جامعه آماری تحقق حاضر را نو معلمان دوره متوسطه استان اردبیل تشکیل می دهند. حجم نمونه بر اساس روش هومن (2000) برابر با 235 نفر تعیین گردید، یعنی برای هر شاخص 5 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفهای در تدریس موری و همکاران (1996) با 6 بعد و 47 شاخص می باشد. روش نمونه گیری به روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحليل عاملي تأييدي و برای سنجش نرمالیته داده ها با استفاده از شاخص هاي كشيدگي و چولگي استفاده شده که همه متغیرها دارای توزیع نرمال می باشند. یافته های تحقیق نشان داد که ساختار عاملی مؤلفههای اخلاق حرفهای در تدریس درس تربیتبدنی در بین نو معلمان با ابعاد؛ خصوصیات شخصیتی، تسلط بر محتوا، تسلط بر تمرین تدریس، شناسایی جنبه های مختلف یادگیرنده، ارزیابی استاندارد، و رعایت قوانین آموزشی باز تایید شد و همبستگی دورنی بالایی در بین مؤلفههای اخلاق حرفهای در تدریس وجود دارد.
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین حضور در شبکههای اجتماعی، مقایسه اجتماعی، عزت نفس و افسردگی در جوانان پرداخته است. با توجه به نقش فزاینده شبکههای اجتماعی در زندگی جوانان و تأثیر آن بر سلامت روان، این مطالعه تلاش کرد رابطه میان این متغیرها را در نمونهای 150 نفری از نوجوانان دختر دانشآموز شهرستان پارسآباد شناسایی کند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد جمعآوری و به کمک روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و تحلیل واریانس) تحلیل شدند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که حضور در شبکههای اجتماعی با مقایسه اجتماعی و افسردگی رابطه مثبت و معناداری دارد، همچنین بین مقایسه اجتماعی و افسردگی رابطه مثبت قویتر مشاهده شد. از سوی دیگر، عزت نفس با افسردگی رابطه منفی و نسبتاً قوی داشت و با حضور در شبکههای اجتماعی و مقایسه اجتماعی رابطه منفی نشان داد. این نتایج دلالت بر آن دارند که استفاده مکرر از شبکههای اجتماعی باعث افزایش مقایسههای اجتماعی و کاهش عزت نفس میشود که این فرآیند منجر به افزایش علائم افسردگی در جوانان میگردد. یافتهها با نظریه مقایسه اجتماعی و مدلهای کاربردها و رضامندیها همسو است و اهمیت مداخلاتی را که بر کنترل مقایسه اجتماعی، تقویت عزت نفس و مدیریت استفاده از شبکههای اجتماعی تمرکز دارند، برجسته میکند. همچنین تأکید میشود که این روابط در بافت فرهنگی و اجتماعی ایرانی به دلیل ویژگیهای جمعیتی و فشارهای اجتماعی میتواند شدت بیشتری داشته باشد. پژوهش پیشنهاد میکند جهت بهبود سلامت روانی جوانان، آموزش مهارتهای سواد رسانهای و خودآگاهی و مدیریت زمان استفاده از شبکههای اجتماعی در اولویت قرار گیرد.